هیچ ، تنها و غریبی
طاقت غربت چشماتو نداره
هر چی دریا رو زمینه
قد چشمات نمی تونه ابر بارونی بیاره
وقتی دلگیری و تنها غربت تمام دنیا
از دریچه ی قشنگه چشم روشنت می باره
نمی تونم غریبه باشم توی آیینه ی چشمات
تو بذار که من بسوزم مثل شمعی توی شبهات
توی این غروب دلگیر جدایی
توی غربتی که همرنگ چشاته
همیشه غبار اندوه روی گلبرگ لباته
حرفی داری روی لبهات ، اگه آهه سینه سوزه
اگه حرفی از غریبی ، اگه گرمای تموزه
تو بگو به این شکسته ، قصه های بی کسی تو
اضطراب و نگرانی ، حرفای دلواپسی تو
نمی تونم غریبه باشم توی آیینه ی چشمات
تو بذار که من بسوزم مثل شمعی توی شبهات
نمی تونم ، نمی تونم ...
Ebi
bah bah
mahshare...
ajab sheri
قربونت تو دریا جان
تو باعث شدی من وبلاگ رو از غم در بیارم(منظورم این بود که آپ کنم)
ایشالله بهتر از این هم بشه با کمک دوستی مثل تو
این آهنگ ابی هم هر چی باشه به موسیقی وبِ تو که نمیرسه
ghorbune u duste golam

lotf darid
behtaram mishe
ممنونم ازت یارِ وبلاگی و وبلاگ نویس من
همیشه توو وبلاگ نویسی منو و تو و مینو با هم خوب مشورت میکنیما!!!
آخی خواهش میکنم

آره واقعا همینطوره
قبول دارم و این چیز خوبیه یعنی به نحوی باعث ببهبود وبلاگامون میشه