یه روز یه کامیون گلابی داشته توی جاده می رفته که یه دفعه میافته توی یه
دستانداز، یکی از گلابیها میافته وسط جاده، بر میگرده به کامیون نگاه میکنه و
میگه:
گلابیها، گلابیها!
گلابیها میگن: گلابی، گلابی!
کامیون دورتر می
شه،
صداشون ضعیفتر می شه.
گلابی میگه: گلابیها، گلابیها!
گلابیها می
گن: گلابی، گلابی!
باز کامیون دورتر میشه، گلابی میگه: گلابیها،
گلابیها!
اما صدای گلابی دیگه به گلابیها نمیرسه! گلابیها موبایل راننده رو
می گیرن و زنگ میزنن به موبایل گلابی،اما چه فایده که گلابی ایرانسل داشته و توی
جاده آنتن نمیداده!
گلابی یه نفر رو پیدا میکنه که موبایل دولتی داشته، زنگ
میزنه به راننده و می گه: گوشی رو بده به گلابیها، وقتی که گلابیها گوشی رو می
گیرن، گلابی میگه: گلابیها، گلابی ها!
گلابی ها می گن: گلابی،
گلابی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اون
شور و اشتیاقت تو حلقم ،
واقعا دوست داری باز هم ادامه داشته
باشه؟!؟!؟!؟!؟
.
.
.
.
یکی از خاطرات من با داییم هستش
البته مطلبش رو از دوست بسیار خوب و فسقلیم مینو کِش رفتم
مینو ممنونم
فسقلی خودتی
خواهش میکنم این حرفا چیه
آقا ببخشید
البته مطلبش رو از دوست بسیار خوب و خیلی گنده و خفن بزرگم مینو کِش رفتم
خوب شد خانم....
اینو دوست داشتی
بازم متشکرم
دوستان واقعی مانند صبح می مانند ، نمی شود تمام روز آنها را داشت ، اما مطمئنی که فردا ، هفته بعد ، سال بعد و تا ابد هستند ....
حتما همین طور هست!!!
ممنونم عسل جان که بهم سر زدی
بازم بیا پیشم...