http://s3.picofile.com/file/7489363759/%D8%B3%D9%84%DB%8C%D9%85%D9%87.jpg
سلیمه در حال بازی با مارمولک:
سلیمه: هوی کجا فرار می کنی بیو بینُم تازه می خواستُم رو کولت بشینم سواریم بدی
مارمولک: جون ننت ولم کن خستم کردی، بذار برُم به درد خودُم بمیرُم، هی بت
میگُم سلیمه مو مارمولک نیستُم خیر سرُم تمساحُم هی بم میگی مارمولک، آبرو
نذاشتی برامون!
سلیمه: هوی.. باز توهم برت داشت، یادت نیس تو سوراخ
انباری پیدات کردُم از بس فلافل خوردی اینقد شدی حالا می گی تمساحُم؟ بزنم
دمتو دو قسمت کنُم بچا محل بت بگن ماری بی دم؟ بیو بینم کولی میخوام..هوی
ماری با تونُم
مارمولک: می خوام برُم تو شط خودُمو از دستت خفه کنُم ول کُ این دُمِ بی صاحابو!!!
چقد قشنگ بود
دوست عزیز
ممنوم مینو جون
سلانم از گویش و لهجه اشون خوشم اومد...جالب بود...
سِلیمه یه دختر آبودانیِ دیگه
با زبان خودشون نوشتم که بازم حال کنی
عکسشم جالب بود...