کسی آمد که حرف عشقو با ما زد !
دل ترسوی ما هم دل به دریا زد !
به یک دریای طوفانی دل ما رفته مهمانی ...
چه دوره ساحلش از دور پیدا نیست ...
یه عمری راهه و در قدرت ما نیست ...
باید پارو نزد وا داد ! باید دل رو به دریا داد !
خودش می بردت هر جا دلش خواست ...
به هر جا برد بدون ساحل همونجاست ...
به امیدی که ساحل داره این دریا !
به امیدی که آروم میشه تا فردا !
به امیدی که این دریا فقط شاه ماهی داره !
به عشقی که نمی بینی شباشو بی ستاره !
دل ما رفته مهمانی به یک دریای طوفانی ...
باید پارو نزد وا داد ! باید دل رو به دریا داد !
خودش می بردت هر جا دلش خواست ...
به هر جا برد بدون ساحل همونجاست ...
یه
نفر برای بازدید میره به یه بیمارستان روانی . اول مردی رو میبینه که یه
گوشه ای نشسته، غم از چهرش میباره، به دیوار تکیه داده و هرچند دقیقه آروم
سرشو به دیوار میزنه و با هر ضربه ای، زیر لب میگه: لیلا… لیلا… لیلا… مرد بازدیدکننده میپرسه این آدم چشه؟ میگن یه دختری رو میخواسته به اسم "لیلا" که بهش ندادن، اینم به این روز افتاده… |
منو راهی کن به سوی روشنی
بزار با تو زیرو رو شه زندگی
توی چشم من نگاه کنو بیبین
تویی بهترین دلیل عاشقلی
تو نفس میکشی تو ثانیه ها
شب من هم همرنگ رویا تو
روز من با اسم تو شروع میشه
انگاری دنیا تو دستای تو
با تو خوشبختی دیگه یه قصه نیست
یه حقیقته مثل یه معجزس
انگار باید میومدی که من با تو پرواز کنم از قفس
واسه رد شدن از این تنهایی ها یاد تو همیشه همراه منه
این روزا پر میشه از تکرار تو وقتی نبض عشق تو رگ ها میزنه
با تو آرامشو احساس میکنم تازه میشه هر نفس دنیای من
بهترین لحظه ی دنیاس وقتی که عطر تو میپیچه تو رویای من
با تو خوشبختی دیگه یه قصه نیست
یه حقیقته مثل یه معجزس
انگار باید میومدی که من با تو پرواز کنم از این قفس....
تقدیم به مخاطب خیلی خاصم
زاهدا من که خراباتی و مستم به تو چه؟
ساغر و باده بود بر سر دستم به تو چه ، به تو چه؟
تو اگر گوشه ی محراب نشستی صنمی گفت چرا؟ صنمی گفت چرا؟
من اگر گوشه ی میخانه نشستم به تو چه؟
آتش دوزخ اگر قصد تو و ما بکند
تو که خشکی چه به من ، من که تر هستم به تو چه؟
من اینجوری نمی تونم / یه سدی بین قلب ماست
تو باید غرق شی در من / بفهمی کی دلش دریاست
من اینجوری نمی تونم / تو پای من نمی شینی
تورو اینقدر بخشیدم / بزرگیمو نمی بینی
همیشه مقصدم بودی / کجا با تو سفر کردم؟
چقدر تنها برم دریا / چقدر تنهایی برگردم؟
من اینجوری دلم خوش نیست / شبم با ترس هم مرزه
بهشت هم اونورش باشه / به این برزخ نمی ارزه
من اینجوری نمی تونم / تو اینجایی و من تنهام
دارم می میرم از بس که / نگفتم چی ازت می خوام
همیشه مقصدم بودی / کجا با تو سفر کردم؟
چقدر تنها برم دریا / چقدر تنهایی برگردم؟
اگر من ترک ارباب وفا کردم پشیمانم
اگر اینگونه با ساقی جفا کردم پشیمانم
من از عمری که با زاهد فنا کردم
من از جوری که در راه خدا کردم پشیمانم
من امشب گوشه میخانه می مانم
که داد از ساغر و پیمانه بستانم
به هر جا پا گذارم کینه ها بینم
هزاران چهره در آیینه ها بینم
چه جایی خوشتر از میخانه بگزینم
من اینجا مست و حیرانم
من امشب گوشه میخانه می مانم
که داد از ساغر و پیمانه بستانم
در اینجا هر که در دل باوری دارد
در اینجا هر غمی خنیاگری دارد
که در میخانه حتی دشمنت با خود
به جای دشنه دستش ساغری دارد
من امشب گوشه میخانه می مانم
که داد از ساغر و پیمانه بستانم
در اینجا جز به کوی یار راهی نیست
در اینجا جز مهین دلدار شاهی نیست
در اینجا پادشاه عاشقان ساقیست
که او هم گاهگاهی هست گاهی نیست
در اینجا خون مردم خفته در خم نیست
در اینجا چهره آزادگی گم نیست
در اینجا تخت شاهی دوش مردم نیست
به نام عشق می خوانم
من امشب گوشه میخانه می مانم
شیعیان تا8ربع الاول لباس های سیاه را در نیاورید
8ربیع الاول شهادت امام حسن عسگری
9ربیع الاول تاج گذاری امام مهدی (قائم ال محمد)
از خون دل نوشتم نزدیکِ دوست نامه
اِنّی رأیتُ دَهراً مِن هجرکَ القیامة
معنی: دنیا را از رفتنت، مثل قیامت دیدم
دارم من از فراقش در دیده صد علامت
لَیسَتْ دُموعُ عَینی هذا لَنَا العَلامة؟
معنی: آیا اشکهای چشم من نشانی از مهجوری ما نیست؟
عاشق شو ار نه روزی، کار جهان سر آید
ناخوانده نقش مقصود، از کارگاه هستی
هر چند کازمودم، از وی نبود سودم
مَن جرّب المُجرّب حَلّت بهِ النَّدامه
معنی: پشیمانی به کسی میرسد که آزموده را، دوباره بیازماید
گفتم ملامت آید، گر گِرد دوست گردم
واللهِ ما رأینا حُبّاً بِلا مَلامة
معنی: به خدا ما عشقی بدون ملامت و سرزنش ندیدیم
عاشق شو ار نه روزی، کار جهان سر آید
ناخوانده نقش مقصود، از کارگاه هستی
پرسیدم از طبیبی، احوال دوست، گفتا:
«فی بُعدها عذابٌ، فی قُربها السلامة»
معنی: در دوری از او عذاب، و در نزدیکی او سلامت نهفته است
حافظ چو طالب آمد، جامی به جان شیرین
حتی یَذوق مِنهُ کاساً مِنَ الکَرامة
معنی: تا با دادن جان، جامی از کرامت عشق بچشد
عاشق شو ار نه روزی، کاری جهان سر آید
ناخوانده نقش مقصود، از کارگاه هستی
گر اوفتد به دستم آن میوهی رسیده
باز آ که توبه کردیم از گفته و شنیده
روزی کرشمهای کن ای یار برگزیده
یاران چه چاره سازم با این دل رمیده؟
شمشاد خوشخرامش در ناز پروریده
چون قطرههای شبنم بر برگ گل چکیده
وان رفتن خوشش بین وان گام آرمیده
صد ماهرو ز رشکش، جیب قصب دریده
جَیب: گریبان، قَصَب: پارچهی نازک کتانی
دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده
دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده
دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده
دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده
اینم لینک دانلود آهنگ:http://www.bestmusic20.com/5198-Mohsen-Namjoo---Nameh
با همیم اما این رسیدن نیست
اون که دنیامه عاشق من نیست
با همیم اما پیش هم سردیم
این یه تسکینه این که هم دردیم
این حقم نیست این همه تنهایی وقتی تو اینجایی وقتی میبینی بریدم
این حقم نیست حق من که یه عمر با تو بودم اما با تو روز خوش ندیدم
تو یه شب میری قلب تو دریاست
بر نمیگردی چون دلت اون جاست
خیلی اشوبی خیلی درگیری
خیلی معلومه که داری میری
این حقم نیست این همه تنهایی وقتی تو اینجایی وقتی میبینی بریدم
این حقم نیست حق من که یه عمر با تو بودم اما با تو روز خوش ندیدم