یه خاطره از فردا

یه خاطره از فردا

اگه شما هم در این مهمانی شرکت کردید من رو هم دعا کنید، فقط یادمون باشه صاحب خونه رو اذیت نکنیم
یه خاطره از فردا

یه خاطره از فردا

اگه شما هم در این مهمانی شرکت کردید من رو هم دعا کنید، فقط یادمون باشه صاحب خونه رو اذیت نکنیم

بیا برگرد _ مرتضی پاشایی

بیا برگرد نذار دیر بشه خسته شم
نذار قلبم بره جایی وابسته شم
دل من تنگ شده باز بیا پیش من
بیا بازم تو گوشم یه حرفی بزن

بگو دوسم داری من که دوست دارم
بیا برگرد نذار بی تو جایی برم
بیا برگرد دل من برات پر زده
بیا تنها نرو وای جدایی بده

بگو دوسم داری زل بزن تو چشم
بذار حرف دلم رو دوباره بگم
تو رو می خوام بیا تو هنوز عشقمی
بگو تنگه دلت واسه من یکمی
بیا برگرد هنوزم دلم خونته
بیا برگرد یه بار گوش به حرفم بده
تو رو می خوام بیا تو هنوز عشقمی
بگو تنگه دلت واسه من یکمی

بیا بازم بیا دل ببازم بیا
بیا دنیامو با تو بسازم بیا
بیا دنیام شده باز تماشای تو
دل من تنگ شده واسه چشمای تو

دلم هرجا بری میره دنبال تو
بیا احساس من قلب من مال تو
بیا تنهام نذار دیگه برگرد بیا
تو که می دونی پیش همه قلب ما

شرکت در نظر سنجی

دوستان لطفاً در نظر سنجی وبلاگ شرکت کنید


با تشکر

(صالح)محسن مومنی_مدیر وبلاگ

خجسته باد میلاد امام جواد

میلاد دُردانه امام رضا(ع) پادشاهِ ایران زمین امام محّمد نقی و علی اصغرِ امام حسین (ع) خجسته باد


روایت است از خود آن حضرت که در اُمور دُنیَوی هر چه میخواهید به من متوسل شوید و از من بخواهید


فرایضی از دعای توسل مرتبط به امام جواد:


یا اَبا جَعْفَرٍ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا التَّقِىُّ الْجَوادُ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ
اى ابا جعفر اى محمّد بن على اى تقى جواد،اى فرزند فرستاده‏ خدا،اى حجّت خدا بر بندگان،اى آقا و مولاى ما،به تو روى آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و به سوى خدا به تو توسّل جستیم،و تو را پیش روى حاجاتمان نهادیم،اى آبرومند نزد خدا،براى ما نزد خدا شفاعت کن،


باشد که در روز میعاد آن حضرت شفیع تمام ما گردد


دعای توسل با صدای زیبای محسن فرهمند

(لطفاً برای دانلود کردن دعای توسل لینک رو کپی کرده و در داخل ادرس سِرچ خود کپی کنید)


http://mda.emadionline.com/Dua/Dua-Tawassul-Farahmand.mp3


فرشته بانو روزت مبارک

<a href="http://axgig.com/"><img src="http://axgig.com/images/70577280198638239146.jpg" border="0" alt="عکس گیگ | آپلود عکس رایگان" /></a>


ناز ِ مُژگون ِ قشنگت

مِهربون ای مادرِ من
آیه ی مِهر و مُحبت
خوب ِمن ، تاج ِسر ِمن ...

نَغمه ی لالاییِ تو
هَمدمِ شب های من بود
گَرمیِ آغوشِ اَمنت
بهترین مَأوایِ من بود ...

باز مادرم
من و صدا کن ... صدا کن ... صدا کن ...
فرشته بانو
همیشه بَرام دُعا کن ...

چین ِگیسوی سِپیدت
مو به مو ، اَبریشَمینه
عطر ِتن پوشت هنوزم
خوش ترین عطر ِ زمینه ...

خون ِدل خوردی شب و روز
پیله تا پَروانگی رو
روی چشمونم میذارم
تو صبور ِخانگی رو ...

بِستر ِآرامشی تو
واپَسین پَناه و سَنگر
من هنوز مُحتاج ِعشقم
عشق ِ بی مَرز ِتو مادر ...

به یادِ عشقِ رفته از دست _ سعید کریمی

چه شب هایی که با عشقت نهادم سر به بالین
به عشقت سجده کردم پیش پای دین و آیین 

چه شب هایی زعشقت گریه کردم گریه کردم
بغل کردم به جایت گریه هایم را نمادین 

چه شب هایی درون چشم من آتش فشان بود
به جز آتش ندیدم در نگاهم شعله آذین 

همان آتش که از عشقت به جانم شعله ها زد
بسوزاندم بسوزاندم مرا از خشم و از کین 

چه شب هایی قدم هایت شمردم توی قلبم
تو می گفتی قدم هایت به قلبش پا نذارین ...

باید کاری کنی

دلم تنگه مثه ابرای تیره توی حسی مثه زندون اسیره
تو از احساس من چیزی نمی دونی که داری بیخودی منو می رنجونی
یه امشب جای من باش جای اونی که چشماش به در خشک شد ولی عشقش نیومد
یه امشب همسفر باش مثه من در به در باش جای اون که به دنیا پشت پا زد

باید کاری کنی آروم بگیرم باد یک لحظه دستاتو بگیرم
باید برگردی امشب باز به این خونه باید این لحظه ها یادت بمونه
یه امشب مال من باش مال مردی که دستاش به جز دست تو همراهی نداره
بذار یادت بیارم چه جوری بی قرارم دل من غیر تو راهی نداره

من از تو یاد گرفتم تمام زندگی رو
حالا با کی بگم این قصه ی وابستگیمو
رو دوش کی بذارم یه دنیا خستگیمو
باید کاری کنی تو که باز مثل قدیما
بهم خیره بشن چشمای خیس و اشکی ما
همین امشب که تنهام باید برگردی اینجا

باید کاری کنی آروم بگیرم باد یک لحظه دستاتو بگیرم
باید برگردی امشب باز به این خونه باید این لحظه ها یادت بمونه
یه امشب مال من باش مال مردی که دستاش به جز دست تو همراهی نداره
بذار یادت بیارم چه جوری بی قرارم دل من غیر تو راهی نداره 

 

آهنگساز : مرتضی پاشایی / تنظیم کننده : مرتضی پاشایی / شاعر : مهرزاد امیر خانی 


 

با تشکر از امیر مدیر محترم وبلاگ http://a-serious.blogfa.com 

مکالمه‌اى بین لئوناردو باف و دالایى‌لاما

 لئوناردو باف یک پژوشگر دینى معروف در برزیل است. متن زیر، نوشته اوست

در میزگردى که درباره «دین و آزادى» برپا شده بود و دالایى‌لاما هم در آن
حضور داشت، من با کنجکاوى، و البته کمى بدجنسى، از او پرسیدم: عالى جناب،
بهترین دین کدام است؟

...خودم فکر کردم که او لابد خواهد گفت: «بودایى» یا «ادیان شرقى که خیلى
قدیمى‌تر از مسیحیت هستند.»

دالایى‌لاما کمى درنگ کرد، لبخندى زد و به چشمان من خیره شد ... و آنگاه
گفت:

«بهترین دین، آن است که از شما آدم بهترى بسازد.»

من که از چنین پاسخ خردمندانه‌اى شرمنده شده بودم، پرسیدم:

آنچه مرا انسان بهترى مى‌سازد چیست؟

او پاسخ داد:

«هر چیز که شما را دل‌رحم‌تر، فهمیده‌تر، مستقل‌تر، بى‌طرف‌تر، بامحبت‌تر،
انسان دوست‌تر، با مسئولیت‌تر و اخلاقى‌تر سازد.

دینى که این کار را براى شما بکند، بهترین دین است»

من لحظه‌اى ساکت ماندم و به حرف‌هاى خردمندانة او اندیشیدم. به نظر من
پیامى که در پشت حرف‌هاى او قرار دارد چنین است:

دوست من! این که تو به چه دینى اعتقاد دارى و یا این که اصلاً به هیچ دینى
اعتقاد ندارى، براى من اهمیت ندارد. آنچه براى من اهمیت دارد، رفتار تو در
خانه، در خانواده، در محل کار، در جامعه و در کلّ جهان است.

به یاد داشته باش، عالم هستى بازتاب اعمال و افکار ماست.


«هیچ دینى بالاتر از حقیقت وجود ندارد.»

عشقی بزرگ یا خواندن کتابی بزرگ

در واقع تنها دو چیز هست که میتواند یک انسان را تغییر دهد: عشقی بزرگ یا خواندن کتابی بزرگ

پل دزلمان

غربت - ابی

هیچ ، تنها و غریبی
طاقت غربت چشماتو نداره
هر چی دریا رو زمینه
قد چشمات نمی تونه ابر بارونی بیاره

وقتی دلگیری و تنها غربت تمام دنیا
از دریچه ی قشنگه چشم روشنت می باره

نمی تونم غریبه باشم توی آیینه ی چشمات
تو بذار که من بسوزم مثل شمعی توی شبهات
توی این غروب دلگیر جدایی
توی غربتی که همرنگ چشاته
همیشه غبار اندوه روی گلبرگ لباته

حرفی داری روی لبهات ، اگه آهه سینه سوزه
اگه حرفی از غریبی ، اگه گرمای تموزه
تو بگو به این شکسته ، قصه های بی کسی تو
اضطراب و نگرانی ، حرفای دلواپسی تو
نمی تونم غریبه باشم توی آیینه ی چشمات
تو بذار که من بسوزم مثل شمعی توی شبهات

نمی تونم ، نمی تونم ...

ماجرای بهروز جان



 
خانومی روز تولد شوهرش پیشنهاد داد برن یه رستوران خیلی شیک. وقتی رسیدن، دربون رستوران گفت: سلام بهروز جان! حالت چطوره؟ زنه یه کم غافلگیر شد و به شوهره گفت : بهروز،تو قبلا اینجا بودی؟
شوهر: نه بابا این یارو رو توی باشگاه دیده بودم.
وقتی نشستن، گارسون اومد و گفت: همون همیشگی رو بیارم؟
زنه یه مقدار ناراحت شد و گفت: این از کجا میدونه تو چی میخوری؟
شوهر: اینم توی همون باشگاه بود یه بار وقت خوردن غذا منو دید.
خواننده رستوران از پشت بلندگو گفت: سلام بهروز جان! آهنگ مورد علاقتو میخونم که واست شانس بیاره.
زنه دیگه عصبانی شد و کیفشو برداشت از رستوران اومد بیرون. شوهره دوید دنبالش . زنه سوار تاکسی شد. بهروز جلو بسته شدن در تاکسی رو گرفت و خواست توضیح بده که حتما اشتباهی پیش اومده و منو با یکی دیگه اشتباهی گرفتن که زنه سرش داد زد و کلی فحش 18+ بهش داد.
یهو راننده تاکسی برگشت گفت : بهروز اینی که امشب مخشو زدی خیلی بی ادبه ها.